چگونه مدیر یک هلدینگ موفق باشیم؟ (بخش 2)
در بخش اول، ما درباره موضوعات مختلفی در زمینه مدیریت و عملکرد سازمانها صحبت کردیم، با نحوه پیشروی سازمانها با داشتن اهداف و چشماندازهای متفاوت به سمت موفقیت شروع شد و سپس، اهمیت انتخاب وسایل مناسب برای رسیدن به این اهداف توضیح داده شد. همچنین، بر ویژگیهای مشترک شرکتهای موفق از جمله سازماندهی منظم، هدفمندی تیمها، و استخدام نیروی انسانی حرفهای تاکید شد. در این بخش، به مسائلی مانند اهمیت بهینهسازی فرآیندها، هماهنگی با تغییرات بازار، و ارتباطات مؤثر مدیران با کارمندان پرداخته میشود.
یک شرکت موفق بر اساس تیم مدیریتی قدرتمند و ماهر خود بنا نهاده میشود. این شامل مدیران برجسته در تمام سطوح، از مدیرعامل گرفته تا مدیران ارشد، مدیران میانی، و سرپرستان تیمها است. برای دستیابی به موفقیت، شما به عنوان یک مدیر باید با انواع سبکهای مدیریت و وظایف آنها کاملاً آشنا باشید.
یک مدیر ممکن است تصمیمات خوبی برای فروش محصول بگیرد و به خوبی بتواند مشتریان را راضی نگه دارد، اما همین که کارمندانی ضعیف، بیاعتماد به نفس، بیانگیزه، و خسته برایش کار میکنند که فقط به خاطر دریافتی آخر ماه به محل کارشان میآیند، نشان میدهد او مدیر موفقی نیست. او همدل نیست و تلاش میکند با زور کارمندان را به انجام کارهایشان وادار کند. چنین فردی روش برقراری ارتباط مؤثر با اعضای تیم و هدایت آنها در مسیر صحیح را نمیداند.
اگر به خوبی در جریان امور سازمان خود باشید، شناخت کارمندان با استعداد برایتان چالشی نخواهد بود. زمانی که سوال "چگونه یک شرکت موفق داشته باشیم؟" مطرح میشود، توانمندی کارکنان یکی از اولین پاسخهایی است که به ذهن اکثر افراد خطور میکند. اما در استراتژی حفظ کارمندان، یک اشتباه رایج بین مدیران وجود دارد؛ آنها تصور میکنند با پرداخت پاداش و مزایای خوب میتوانند افراد با استعداد را در سازمان نگه دارند، اما چنین افرادی به چیزی بیشتر از پول نیاز دارند.
بایگانی و نظارت دقیق بر سوابق مالی از رموز موفقیت شرکتهای بزرگ است. مدیر یک شرکت موفق میداند هزینهها و درآمد سازمانش چقدر است. نظارت بر سوابق مالی به شما کمک میکند ریسکها و فرصتهای مالی را شناسایی کنید. برای مثال، شما با بررسی گزارشهای مالی متوجه میشوید که یکی از سرمایهگذاریهای شرکت سود خوبی دارد یا یکی از محصولات یا خدماتتان در بازار برند شده و مشتریان زیادی دارد.
سازمانهای کوچک گاهی اوقات بخش مالی خود را برونسپاری میکنند تا از هزینههای اضافی جلوگیری کنند، در حالی که سازمانهای بزرگ ترجیح میدهند تیم مالی خود را درون سازمان داشته باشند و اطلاعات مالی را به صورت محرمانه نگهداری کنند. مهم این است که سازمان شما به صورت موثر عمل کند، بهرهوری بالا داشته باشد و نیازهای اصلی خود مانند توسعه محصول و تجربه کاربری را نادیده نگیرد.
برای دستیابی به موفقیت در کسبوکار، داشتن اهداف بلندمدت و مشخص اهمیت زیادی دارد. شرکتهای موفق نه تنها اهداف کوتاهمدت دارند، بلکه با تعیین اهداف بلندمدت خود را برای دستاوردهای بزرگتر آماده میکنند. آنها پیروزیهای کوچک خود را مانند تکههای یک پازل کنار هم قرار میدهند تا در نهایت به چشمانداز سازمان دست یابند. شرکتهای موفق این تکههای پازل را به گونهای مرتب میکنند که چشمانداز و اهداف بلندمدتشان تحقق یابد. برنامهریزی برای اختراع محصول جدید در آینده یا سرمایهگذاری در حوزههای با پتانسیل رشد، نمونههایی از این اهداف بلندمدت هستند. تعیین هدف در هر سازمانی، چه کوچک و چه بزرگ، یک الزام اساسی است.